همراهی داتین در طرح آموزشی فناپ کمپس
مهدیه نوروزیان، معاون برنامه ریزی و توسعه داتین

خوشبختانه با توجه به روندهای تکنولوژیک و اجتماعی صورت‌پذیرفته در جهان و ایران، «تحول دیجیتال» به‌عنوان یک امر بدیهی و الزام از سوی نقش‌آفرینان صنعت بانکی پذیرفته شده است و تمامی بانک‌ها، سعی دارند نسبت به برنامه‌ریزی برای این تحول اقدام کنند. در این گزارش سعی می‌شود به برخی از بایدها و نبایدهایی که شبکه بانکی کشور برای تحقق بانکداری دیجیتال به آن توجه کنند، پرداخته شود:

  • تلاش همه‌جانبه به‌منظور تغییر در مدل‌های ذهنی حاکم بر کسب‌وکار بانکی: بانکداری دیجیتال یا هر تغییر و تحولی در سازمان‌ها صرفاً زمانی صورت خواهد پذیرفت که مفروضات حاکم بر الگوهای رفتاری مورد بازنگری قرار گیرد. فرایندهای فعلی در سیستم بانکی کشور مبتنی بر قضاوت‌های شخصی است. مهم‌ترین تغییری که در این خصوص بایستی اتفاق بیفتد این است که مبتنی بر اطلاعات شناختی از مشتری، مدل‌های تصمیم‌گیری داده-محور، صلاحیت تعیین ظرفیت اعتباری افراد و تصمیم‌گیری در مورد اعطای اعتبار به مشتریان را داشته باشند. این تغییر یک تغییر بزرگ است و بایستی بخش فناوری اطلاعات بانک‌ها بتوانند از طریق تحلیل اطلاعات شناختی مشتریان و طراحی مدل‌های اعتبارسنجی تایید این کار را از مراجع قانونی و سیاست‌گذار کسب‌وکار بانکی بگیرند. بدیهی است قوانین و مقررات بانکداری امروزی منجر به روش‌های فعلی تصمیم‌گیری شده است که بازنگری در آن ضرورت دارد.
  • داشتن دیدگاه بلندمدت و آینده‌نگر در خصوص سرمایه‌گذاری برای تکنولوژی‌های متحول‌کننده: به‌کارگیری فناوری‌های متحول‌کننده بار هزینه‌ای بسیار زیادی را به بانک‌ها تحمیل می‌کند. یکی از چالش‌های پیش‌روی بانک‌ها این است که بتوانند از بازگشت سرمایه‌گذاری در فناوری اطمینان حاصل کنند، به‌ویژه زمانی که تکنولوژی‌ها و سایر شرایط به سرعت تغییر می‌کند. بنابراین اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و اطمینان از بازگشت هزینه‌های ناشی از پیاده‌سازی تغییرات بسیار ضروری می‌کند. ایجاد تعادل بین هزینه‌ها و مزیت‌های تکنولوژی‌ها مستلزم برنامه‌ریزی دقیق از طریق تدوین چشم‌انداز مناسب و تعیین نقاط کلیدی در مسیر تغییرات با در نظر گرفتن یک رویکرد جامع است.
  • برنامه‌ریزی و مدیریت ریسک: ارتباطات بین اجزای تشکیل‌دهندۀ سازمان‌ها بسیار پیچیده، پویا و اغلب ناشناخته است. معمولاً تصمیم‌گیری در مورد تغییر یک فرایند، اثراتی غیرمستقیم یا پیش‌بینی‌نشده بر کل سیستم سازمانی می‌گذارد. نظر به گستردگی تغییرات ناشی از تبدیل بانکداری سنتی به دیجیتال، تحول دیجیتال در شبکه بانکی کشور دارای ریسک زیادی است. بنابراین شناسایی ریسک‌های مترقبه و برنامه‌ریزی به‌منظور مدیریت آن‌ها ضرورت دارد.
  • توجه به بازآفرینی سفر مشتری به‌جای تمرکز بر خرید تکنولوژی: تاثیر فناوری اطلاعات در شیوه زندگی مشتریان موجب شده است تا انتظارات مردم از فرایندهای دریافت خدمات بانکی دستخوش تغییر شود. پیش از این مشتریان، وفاداری بیشتری به بانک‌ها داشتند اما انقلاب دیجیتال مجموعه‌ای از اصول بنیادین خدمات مالی را به چالش کشیده و وارونه کرده است. به‌کارگیری فناوری‌های دیجیتال در کسب‌وکار بانکی نباید به‌عنوان هدف در نظر گرفته شود. این کار باید وسیله‌ای باشد تا سفر مشتری در دریافت خدمات بانکی کاملاً دیجیتالی شود. در این قسمت نیز آنچه اهمیت دارد اولویت‌بندی اعمال تغییرات بر اساس حداکثر اثربخشی آن برای مشتری و انتخاب کلیدی‌ترین سفرهای مشتری برای تغییر است.
  • استفاده از ظرفیت‌های داده‌ای و تمرکز بر مدل‌های تحلیل داده: با توجه به پیش‌رو بودن بانک‌های کشور در به‌کارگیری سیستم‌های اطلاعاتی، در حال حاضر داده‌های بسیار زیادی از مشتریان نزد هر یک از بانک‌ها وجود دارد. ایجاد قابلیت‌های کلیدی در حوزه تحلیل داده و مدل‌های تصمیم‌گیری شناختی از اولویت بالایی برخوردار است.
  • تعامل با نقش‌آفرینان جدید دیجیتال: در سال‌های اخیر شاهد رشد شرکت‌های استارتاپی هستیم. شرکت‌های یادشده ظرفیت‌های بالایی در شکل‌گیری تحول دیجیتال، به‌خصوص در حوزه بازآفرینی خدمات بانکی و ارائه داده‌های شناختی دارند. مشارکت با استارتاپ‌ها و فین‌تک‌ها و تعریف مشارکت‌های برد- برد در راستای تحول دیجیتال ضمن اینکه فرصتی برای ظهور و رشد کسب‌وکارهای جدید فراهم خواهد کرد، بانک‌ها را در بازآفرینی سفر مشتری یاری‌بخش خواهد بود.

با توجه به کارنامه تلاش‌های بی‌وقفه بازیگران صنعت بانکی، امید است این بار نیز شاهد حرکت‌هایی اثربخش در تطبیق با دنیای دیجیتال، ارائه خدمات نوین به مشتریان و ظهور مدل‌های نوین کسب‌وکار در این صنعت باشیم.

منبع: عصرارتباط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

این روزها در دنیای کسب‌وکار به‌ویژه در حوزه‌ صنعت و معدن، «تحول دیجیتال» به‌عنوان یک روند تحول بنیادین به‌شدت مورد توجه قرار گرفته است. تحول دیجیتال اگر چه تمرکز خود را روی تحول راهبردی سازمان از طریق به‌کارگیری فناوری‌های نوین دیجیتالی گذاشته؛ اما درواقع از نظر مفهومی به موضوعی فراتر از آن اشاره دارد.
مهم‌ترین تاثیری که فرایندها در مدل کسب‌وکار دارند، این است که می‌توانند فرایند خلق ارزش را در لایه‌های مختلف سازمان پیچیده یا ساده، سریع یا کند، قانونی یا غیرقانونی کنند. بنابراین چابک‌سازی فرایندها به معنای ساده‌سازی در چارچوب قوانین است.
ERP مسیر بنگاه‌‎ها را در رسیدن به جایگاه پیشگامی در نسل چهارم صنعت و تحول دیجیتال هموارتر می‎‌کند. این محصول که قابلیت یکپارچه‌سازی دارد باعث می‌‎شود که داده های و اطلاعات را از بخش های مختلف دریافت کرده، انبار کند و درنهایت تحلیل‎‌هایی از پردازش این اطلاعات به کسب و کارها بدهد.
در دورانی که تکنولوژی و تغییرات جامعه انسانی سریع‌تر از سرعت سازگاری و انطباق‌پذیری کسب‌وکارها با روندها و شرایط جدید است، مدیران صنعت بیمه متوجه شده‌اند که استراتژی‌های توسعه کسب‌وکار با اهداف کوتاه‌مدتی که به برد سریع منجر می‌شود ناپایدار بوده و نتایج متمایزی نخواهد داشت.