داتین آزمایشگاه فناوری‌های مالی را در دانشگاه فردوسی مشهد راه‌اندازی کرد
EN
EN
میزگرد نوآوری

میزگرد بررسی وضعیت نوآوری در اکوسیستم بانکی؛ نوآوری و مثلث رگولاتوری، سرمایه‌گذاری و خلق ارزش

نوآوری در اکوسیستم بانکی هرچند بسیار پیشروتر از بخش‌های دیگر کشور بود اما به نظر می‌رسد طی چند سال گذشته دچار یک رکود نسبی شده است و پروژه‌های نوآورانه با سرعتی که انتظار می‌رود اجرا نمی‌شود یا شکل اجرایش آنقدر تغییر می‌کند که دیگر شبیه آنچه از ابتدا برای آن برنامه‌ریزی شده بود نیست. برخی دلیل این امر را کمبود سرمایه‌گذاری در این حوزه می‌دانند و برخی دیگر رگولاتوری را سدی در برابر نوآوری قلمداد می‌کنند. در مقابل افرادی هستند که معتقدند ایده نوآورانه از بخش چابک‌تر بازار ارائه نمی‌شود. در این میزگرد که با حضور محمدرضا مانی‌یکتا، مدیرکل نظارت بر نظام‌های پرداخت بانک مرکزی، محمد نژادصداقت، مدیرعامل داتین، بهزاد صفری، معاون فناوری اطلاعات بانک سپه، محمد فرجود، مدیرعامل تفتا و محمدمهدی فاطمیان، رئیس انجمن فین‌تک برگزار شد، سعی کرده‌ایم چالش‌های نوآوری در اکوسیستم بانکی را بررسی کنیم.

سوال اول را کلی می‌پرسم که همه روی یک خط قرار بگیریم، به‌ نظر شما طی پنج سال گذشته در اکوسیستم بانکی نوآوری اتفاق افتاده است؟

  • مانی یکتا: بله.
  • مهدی فاطمیان: بله.
  • محمد نژاد صداقت: بله.
  • صفری: بله کمرنگ.

البته من به‌عنوان ناظر بیرونی با این نظر شما موافق نیستم. امروز نوآوری در فضای نظام بانکی و پرداخت چندان به چشم نمی‌خورد. آنچه امروز ما شاهد هستیم به‌نوعی پروژه‌های باقی‌مانده از دهه‌های گذشته‌ است. اگر شما معتقدید نوآوری اتفاق افتاده بیشتر در چه بخش‌هایی بوده است؟

مانی‌یکتا: فرمودید نوآوری در نظام بانکی، این مفهوم دامنه‌ خیلی گسترده‌ای دارد: هم آنجایی که خدمت بانکی ارائه می‌شود و هم طبیعتاً یک بخشی از حوزه‌های پرداخت را باید ببینیم. اگر بخواهیم بااحتیاط صحبت کنیم، باید بگوییم نوآوری داشته‌ایم. بی‌انصافی است اگر بگوییم نوآوری نداشته‌ایم. در ارائه‌ خدمات و محصولات جدید مثل انواع تسهیلات بانکی جدید در قالب اوراق الکترونیکی و در روش‌های نوین فرایندهای پرداخت و سرویس‌های جدیدی که در حوزه‌ پرداخت شکل گرفته‌اند معتقدم نوآوری رخ داده است. با این حال، از آنچه ایده‌آل ماست خیلی فاصله داریم.

اگر بخواهید یک سرویس نوآورانه‌ در سال‌های اخیر نام ببرید کدام سرویس است؟

سرویس‌هایی که در حال حاضر لندتک‌ها دارند ارائه می‌کنند نوآورانه است. یعنی روی لبه‌ای که بانک قرار بوده به روش‌های سنتی خدمات تسهیلات ارائه کند، لندتک‌ها با استفاده از ابزارهای فناورانه و رویکرد جدید، تسهیلات را در اختیار ذی‌نفع گذاشته‌اند.

به جای خوبی رسیدیم، بانک مرکزی در حوزه لندتک‌ها به‌نوعی مانع همین نوآوری شد. با این حال، به این موضوع برمی‌گردیم. آقای نژادصداقت، مساله کربنکینگ و توان زیرساختی، به‌عنوان یک مشکل از سوی بانک‌ها و شرکت‌های ارائه‌دهنده سرویس و خدمات مطرح می‌شود. آنها معتقدند با زیرساخت موجود عملاً ارائه سرویس نوآورانه ممکن نیست.

نژادصداقت: بحث و مساله زیرساخت‌ها مهم است اما داستان از نظر من این است که هیچ‌کدام از نوآوری‌های موجود، جذاب نیستند. ما حجم زیادی از تغییرات و سفارش‌ها را باید در سامانه‌های زیرساختی بانک‌ها پیاده‌سازی کنیم و این درخواست‌ها چه از سوی بانک‌ها و چه از سوی رگولاتوری، فشار مضاعفی به سامانه‌ها وارد می‌کند. اما درنتیجه می‌بینیم که این درخواست‌ها چه برای تغییر و چه برای سفارش، با خلق ارزش همراه نبوده است و هر قسمت این درخواست‌ها برای ما هزینه بالایی در کنار جزئیات و طبقات اجرایی دارد. امروز ما به وضعیتی رسیده‌‎ایم که برای هر فصل سال، متعهد به ارائه نسخه هستیم، وضعیتی که هیچ شباهتی به نظام بانکی دنیا و شرکت‌های توسعه‌دهنده خدمات ندارند.

آقای صفری، درخواست‌ها قاعدتاً باید از سمت بانک‌ها به شرکت‌های زیرساخت ارائه شود. با این وضعیت که آقای نژادصداقت ترسیم کردند، به نظر می‌رسد بانک‌ها راه خود را در نوآوری گم کرده‌اند.

صفری: بانک یک بنگاه اقتصادی است که یک‌سری منابع را جذب می‌کند؛ یک‌سری تخصیص منابع دارد که در قالب تسهیلات و تعهدات است و از این محل کسب سود می‌کند و یک بخش کارمزدی دارد. بنابراین در جایی به‌دنبال نوآوری می‌رود که بالاخره در یکی از این سه حوزه برایش تاثیری داشته باشد. اگر در این سه حوزه نباشد، بانک علاقه‌ای ندارد سمت نوآوری برود.

از طرف دیگر، ما در بانک‌ها درخواست‌های حاکمیتی فراوانی داریم که اجازه نمی‌دهد درخواست‌های نوآورانه را در اولویت بگذاریم. کلمه «درخواست‌های حاکمیتی» بین ما و آقای نژادصداقت مشترک است. از ابتدای سال جاری بانک مرکزی لیستی با بیش از ۴۰ عنوان پروژه‌ حاکمیتی به ما ابلاغ کرده است. همچنین، در برخی حوزه‌ها نیز قوانین محدودکننده و چارچوب‌های مختلف وجود دارد که برای نوآوری بعضاً باید تخلف کنیم.

پس با این حساب خلق ارزش اولویت نیست و بیشتر انجام درخواست‌های حاکمیتی در اولویت است.

بله. در قانون جدید بانک مرکزی، ماده ۲۵، برای مدیران IT مجموعه‌ها و شرکت‌های IT پیمانکار صراحتاً تنبیه در نظر گرفته‌اند، چراکه هر کدام از این درخواست به یک بند قانونی برمی‌گردد.

آقای فاطمیان، به‌عنوان نماینده‌ای از فین‌تک‌ها به نظر می‌رسد با وضعیتی که آقایان نژادصداقت و صفری ترسیم کردند بار نوآوری روی دوش شما قرار می‌گیرد؛ آیا فین‌تک‌ها در این زمینه به توفیقی رسیده‌اند؟

فاطمیان: بله. طبیعتاً فین‌تک‌ها تمام تلاش‌ خود را کرده‌اند تا در ظرف ایران بتوانند نوآوری ایجاد و نیاز کاربر نهایی در بازار را برطرف کنند. فین‌تک‌ها کوشیده‌اند همیشه در لبه‌ ارائه‌ خدمت و نیاز بازار باشند. اما فین‌تک‌ها با وجود زیرساخت‌های بانکیِ در اختیارشان و قوانین موجود، سعی کرده‌اند خدمتی ارائه کنند که با قوانین و زیرساخت‌های فعلی مطابق باشد. همچنین به‌سمت حوزه‌های رگوله‌نشده نیز حرکت کرده‌اند تا بتوانند خدمت متناسب با نیاز مشتری خلق کنند.

درواقع، عمده چالش فین‌تک‌ها در چهار پنج سال اخیر همین مسائل بوده است. از یک طرف، فین‌تک‌ها با رگولاتوری سر قوانین چالش داشتند و از طرف دیگر، سر ارائه زیرساخت با بانک‌ها و شرکت‌های ارائه‌دهنده کُربانکی درگیر بودند. به نظر می‌رسد فین‌تک‌ها به‌خاطر همین نامتناسب‌بودن خدمات ارائه‌شده با نیاز بازار در دهه گذشته شکل گرفتند.

آقای مانی‌یکتا، وقتی مجموع نوآوری‌های موجود را کنار یکدیگر می‌گذاریم با وجود تایید بر سر اتفاق‌های نوآورانه می‌توان سد تنظیم‌گری بانک مرکزی را در مسیر آنها دید. اگر بخواهم مثال بزنم باید بگویم اگر لندتک‌ها را طبق گفته خودتان یک نوآوری بدانیم، با دستورالعملی تقریباً متوقف شد و از سرعت پیشرفت نئوبانک‌ها نیز طی چند سال اخیر با توجه به مصوبه سال گذشته شما کاسته شده است، سرانجام نوآوری با وجود این سدهای متعدد چه خواهد بود؟

ما باید اول تعریف رگولاتوری را شفاف کنیم. رگولاتوری وسط مثلثی ایستاده است که دولت در رأس آن، کسب‌وکارها در یک رأس و کاربر نهایی (مردم) در رأس دیگر آن قرار گرفته‌اند. رگولاتوری باید رابطه‌ بین رأس‌ها را تنظیم کند: آنجایی که دولت نیاز دارد برای سیاست‌گذاری، مثلاً برای کنترل بازار سیاستی اعمال کند، رگولاتوری باید از تنظیم‌گری دولت صیانت کند تا آسیبی به فضای کسب‌وکار نزند و همزمان حقوق بخش عمومی اقتصاد، مردم و کسب‌وکارها را نیز حفظ کند. در این وضعیت باید نیم‌نگاهی به ارائه خدمات جدید نیز بیندازد. بسیاری از پروژه‌هایی که الان در بانک مرکزی پیگیری می‌شود، بخش قابل ملاحظه‌اش با همین محوریت طراحی شده است.

با این تعریف از رگولاتوری، شما از یک طرف با بانک‌ها مواجه هستید که تامین‌کننده منابع مالی هستند (تعریف مشخصی دارند)، در مقابلش ولی برای فین‌تک‌ها و واسطه‌گر‌های حوزه فناورانه تعریف دقیقی ارائه نکرده‌ایم. ما در بانک مرکزی در تعیین محدوده وظایف شبکه بانکی و هر ذی‌نفعی که بتواند عملیات ارائه خدمات را تسهیل کند، تلاش کردیم اختلاط و موازی‌کاری رخ ندهد. یعنی اگر فین‌تکی تسهیل‌گر باشد، تسهیل‌گر است؛ نباید واسطه‌گری کند. اگر واسطه‌گری وجوه می‌کند نقش‌اش عوض شده و نقش یک بانک یا موسسه مالی اعتباری را دارد. خیلی از مواردی که نام بردید مثل تسهیلات یا موارد نئوبانک که بعضاً کنترل‌های رگولاتوری یک مقدار سرعت پیشرفتش را کند کرده به‌خاطر اختلاطی بوده که ایجاد شده است. لندتک نیز متوقف نشد.

اما به نظر می‌رسد این مرز تعیین‌شده مورد پذیرش ذی‌نفعان نیست.

من فکر می‌کنم هنوز در فضای بانکی و فضای فین‌تکی ما هر دو NTT به این درک مشترک نرسیده‌اند که یک زمین بازی مشترک دارند. جایی که بانک، فین‌تک را به‌عنوان تسهیل‌گر عملیات اجرایی به رسمیت بشناسد، و فین‌تک هم بپذیرد که وارد عملیات بانکی نشود اتفاقات خوبی رقم می‌خورد. متاسفانه اینجا مقاومت‌های جدی وجود دارد. فین‌تک، بانک را به چشم کسی می‌بیند که می‌خواهد کل مالکیت را در اختیار بگیرد و محوریت ارائه خدمات را متاثر کند و بانک هم موجودیت فین‌تک را به‌عنوان بستری که می‌تواند خیلی از عملیات اجرایی و خدمت مشتریان را متاثر کند و آن را با کیفیت بسیار بالاتر عرضه کند، هیچ‌وقت به رسمیت نشناخته است.

آقای فاطمیان، استدلال آقای مانی‌یکتا را درباره مساله رگولاتوری و نقش تنظیم‌گر شنیدیم. در این زمین مشترک می‌توان دست به نوآوری زد؟

ما با رگولاتوری مشکل نداریم بلکه با شیوه رگولیشن مساله داریم. خود آقای مانی‌یکتا اشاره کردند که بانک‌ها یک دیدگاه و فین‌تک‌ها نیز یک دیدگاه دارند. اما بانک مرکزی با آیین‌نامه‌های خود همان چیزی را که وجود داشته زیر سوال می‌برد. به‌درستی اشاره شد که مثلاً فین‌تک‌ها در کار بانک‌ها یا عملیات بانکی نباید دخالت کنند؛ طبیعتاً داریم راجع به قانون پولی‌بانکی صحبت می‌کنیم. اما نکته این است که ما در این تعاریف مشکل داریم. ما می‌گوییم چرا وقتی فین‌تک‌ها می‌توانند تسهیل‌گر باشند و این خدمات را با هزینه کمتر و بهینه‌تر عرضه کنند، حتی شفافیت بیشتری برای رگولاتور فراهم کنند، چرا نباید این کار را انجام دهند؟ این همان نقطه‌ای است که در تعاریفمان با بانک مرکزی درگیر هستیم. موضوع مالکیت و همین به رسمیت نشناخته شدن از سوی بانک‌ها مساله دوم است. یعنی خیلی از بانک‌ها وقتی راهکاری را می‌بینند می‌گویند چرا ما خودمان آن را پیاده‌سازی نکنیم.

آقای فرجود، به نظرتان شرکت‌ها و هلدینگ‌های فناوری که زیرمجموعه‌ بانک‌ها هستند چه نقشی می‌توانند در نوآوری بازی کنند؟ مثلاً می‌توانند خودشان سرویس نوآورانه ارائه دهند یا باید این سرویس از سمت بانک بیاید و شرکت‌ها اجرایش کنند؟

فرجود: نقش هلدینگ‌ها به‌نوعی این است که حلقه اتصال بانک با زیست‌بوم نوآوری باشند؛ به‌دلیل اینکه بانک‌ها کسب‌وکار خودشان را داشتند و نیازمندی‌هایشان را هم در حوزه فنی و فناوری در حد چیزی که می‌خواستند برآورده می‌کردند. ولی وقتی از روندهای جدید بانکداری و به‌ویژه نوآوری در خدمات بانکداری صحبت می‌کنیم این نقش در دو حوزه تقسیم می‌شود.

حوزه اول نوآوری در خود فرایندهای درون بانک است که درصد قابل توجه آن باید با کمک اکوسیستم شکل بگیرد و حوزه دیگر پذیرش نقش‌ سرمایه‌گذاری است. این سرمایه‌گذاری عمدتاً هم روی محصولاتی است که در بانکداری سنتی ضدنوآوری حساب می‌شوند. چراکه نقش سرمایه‌گذاری بانک‌ها با تمام تبعاتی که در زمینه تصدی‌گری می‌تواند داشته باشد، در حوزه فین‌تک جدی است. در سال اخیر که تا حدودی محدودیت ایجاد شد هم به‌خاطر شرایط اقتصادی و هم محدودیت‌هایی که بعضاً نهاد رگولاتوری یا جاهای دیگر گذاشتند، شما تاثیرش را می‌بینید. درنتیجه تصمیم‌های اتخاذشده سرمایه‌گذاری در کل اکوسیستم فین‌تک دچار مشکل جدی شد.

آقای صفری، شما این محدوده تعیین‌شده از سوی رگولاتوری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما از شیوه رگولاتوری انتقاد‌هایی داریم. اما واقعاً معتقدیم رویکرد بانک مرکزی نسبت به گذشته در حوزه نوآوری و مواجهه با فین‌تک‌ها بهتر شده است. اما هنوز انتظار داریم بانک مرکزی قدری فضای تجارت و بنگاه‌داری را هم در نظر بگیرد. معتقدم اگر قرار است بخشنامه‌ای زده شود، بهتر است قبلش راهکارهای جایگزین در نظر گرفته شود که افراد این حوزه خودشان را برای مواجهه با این اتفاق آماده کنند.

آقای فرجود در صحبت‌هایشان به نقش بانک‌ها در سرمایه‌گذاری روی فین‌تک‌ها و اکوسیستم نوآور اشاره کردند، به نظر شما بانک‌ها علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در این حوزه دارند یا بیشتر دنبال مالکیت هستند؟

به‌ شوخی گفته می‌شود شرکت‌داری در بانک‌ها بد است به‌جز باشگاه استقلال و پرسپولیس! ببینید، غالباً بانک‌ها وقتی برای سرمایه‌گذاری وارد می‌شوند به‌نوعی تملک هم تا حدودی اتفاق می‌افتد؛ البته بانک‌ها در بخش سرمایه‌گذاری روی اکوسیستم نوآوری خیلی کمک کرده‌اند و اثربخش بوده‌اند. آقای فاطمیان شاید بتواند شهادت بدهد. آنهایی که به منابع لایزال بانک‌ها وصل‌اند توانسته‌اند موفق‌تر باشند و سرمایه بیشتری جذب کنند. عرض کردم بانک یا درآمد کارمزدی می‌خواهد یا منابع می‌خواهد یا باید از محل مصارفش سود کند. بانک کامل مساله نوآوری را رد نمی‌کند، اما در نهایت این سرمایه‌گذاری روی موضوعات نوآورانه باید برایش سودی داشته باشد.

با این حال، آیا شما در بخش دولتی و در قامت یک بانک دولتی شجاعت آن را دارید تا در بخش نوآوری که ۸۰ درصد احتمال شکستش وجود دارد سرمایه‌گذاری کنید؟ اگر در یک بخش سرمایه‌گذاری کنید و آن پروژه شکست بخورد، از سمت چند نهاد به حیف و میل بیت‌المال متهم می‌شوید؟ باید یک فکری کنیم، یعنی نهادهای ناظر باید تا حدی دست فین‌تک‌ها را باز بگذارند و بانک‌ها بتوانند آنجا سرمایه‌گذاری کنند تا بتوانند فین‌تک‌ها را در راستای نوآوری رشد دهند. البته خیلی از مواردی که دوستان بانک مرکزی یا سایر نهادها ورود می‌کنند به خاطر تخلفی بوده که رخ داده است، بسیاری از افرادی که می‌خواهند تخلفی انجام دهند سراغ بسترهای نوآور می‌روند.

من بر سر این نکته مقداری با شما اختلاف نظر دارم، شاید این موضوع به خاطر این باشد که این بستر شفاف‌تر دیده می‌شود و می‌توان رصدش کرد. ولی واقعیتش این است که ما اختلاس و پولشویی در شبکه بانکی هم کم نداشته‌ایم. آقای نژادصداقت، به نظرتان بانک‌ها روی سرویس‌های غیرپایه، آنهایی که سمت‌وسوی نوآورانه دارند، به‌اندازه سرمایه‌گذاری کرده‌اند؟ آیا سرمایه‌گذاری‌ای که در زیرساخت‌ها صورت گرفته با توجه به شرایط فعلی کافی بوده است؟

سرمایه‌گذاری بانک‌ها تابه‌حال به مدل‌های مختلفی جلو رفته است. من فکر می‌کنم میزان پولی که وارد این فضا شده کم نبوده و شاید واقعاً در جای درستی و به شکل درستی هزینه نشده است.

فکر می‌کنید در سال گذشته چند همت بوده است؟

من فکر نمی‌کنم اصلاً به همت برسد. شاید فوقش مثلاً یکی دو همت باشد. ولی مساله اینجاست که بعدش می‌خواهیم چه چیزی به‌ دست بیاوریم. خیلی از این سرمایه‌گذاری‌ها که انجام شده بیشتر هزینه بوده تا کسب سود و درآمد و به‌نتیجه‌رسیدن دارایی و نکته تاسف‌آورش این است. شاید آن نوآوری یا آن مدلی که بانک‌ها جلو رفته‌اند به‌جای آنکه منجر به یک دارایی و خلق ارزش شود، بیشتر نمایشی بوده است. این برای من نقطه تاریک قضیه است وگرنه اعداد خیلی جا دارد بزرگتر از این حرف‌ها باشد.

به مساله مالکیت نظام بانکی در سرمایه‌گذاری برگردیم.

مساله‌ای که در حوزه سرمایه‌گذاری نظام بانکی می‌بینم همان بحث مالکیت است؛ یعنی در درون بانک‌ها به‌‌عنوان سازمان‌هایی بسیار بزرگ اصلاً آن فرهنگ شکل نگرفته که بتوانند بروند بازار جدیدی را بشکافند و از نوآوری به‌عنوان اهرمی برای رفتن به یک بازار جدید استفاده کنند. اتفاقاً در بقیه صحبت‌هایی که شد من خیلی طرفدار رگولاتور در این مذاکرات هستم؛ نظر نامحبوبم هم هست. شما ببینید ما چند تجربه‌ غم‌انگیز از فعالیت مخرب مالی در کشورمان داریم؟ موسسات مالی اعتباری را ببینید؛ بانک‌های ناترازی را که الان داریم ببینید؛ بانک‌های زیان‌ده ما را ببینید. آنجا که رگولاتور قانون می‌گذارد ناشی از یک تاریخچه‌ است، ناشی از یک نگرانی است و من استقبال می‌کنم. آنجایی با رگولاتوری مساله دارم که چرا بعضی وقت‌ها درها را می‌بندد؛ یعنی مثلاً چرا در مجوز PSP بسته است؟ اصلاً ما بیاییم قوانین PSP را خیلی سخت‌گیرانه بگذاریم و چارچوب مشخص کنیم، چرا یک مجوز PSP جدید ندهیم؟ چرا مجوز بانک دیجیتالی جدید ندهیم؟ قوانین را تعریف کنیم، سخت‌گیرانه هم باشد، اصلاً خیلی هم نظارت‌ها دقیق باشد، ولی درها برای عبور از آن باز باشد.

آقای مانی‌یکتا، از یک طرف گفته شد در نوآوری امکان تخلف بیشتری هست و از طرف دیگر به بسته‌بودن درهای نوآوری از سوی بانک مرکزی اشاره شد.

هر دو نکته تقریباً به یک نقطه می‌رسد. من گفته‌ آقای نژادصداقت را تایید می‌کنم. هر تصمیمی که در رگولاتوری گرفته می‌شود، نه فقط در بانک مرکزی ایران بلکه در هر بانک مرکزی، رگولاتور پیشینه و عقبه موضوع را نگاه می‌کند. تجربه قبلی خودش در تنظیم‌گری را نگاه می‌کند. براساس آن خودش را تنظیم می‌کند. در سنوات گذشته فشارهای زیادی از بیرون به بانک مرکزی وارد آمده که در فضای تنظیم‌گری مقررات احتیاطی‌اش خیلی مقررات سخت‌گیرانه‌ای نیست. به همین خاطر دیدگاه ریسک صفر از بیرون به بانک مرکزی تحمیل می‌شود. تنظیم‌گری بانک مرکزی باید با ریسک صفر باشد. این قضیه تحمیلی است. حتی اگر بانک مرکزی هم به این نتیجه برسد که یک جاهایی منفذهای کوچکی را باز بگذارد تا ریسک‌هایش ارزیابی شود و براساس آن یک تنظیم‌گری بهتر انجام دهد، فضای کلی تنظیم‌گری کشور چنین رویکردی را برنمی‌تابد. این سیاست کلی است که باید همه به اصلاح آن کمک کنیم.

حاضران به شیوه رگولاتوری نیز اشاره کردند.

بله. چون دوستان فرمودند که از شیوه رگولاتوری انتقاد دارند، پاسخ می‌دهم. اما از این جنس نمی‌گویم که دفاع باشد. اتفاقاً از این نظر می‌گویم که کمک کند تا آسیب‌شناسی کنیم و آن را حل کنیم. این یک مساله بوده که تنظیم‌گر چگونه رابطه‌ بین نهادهای سنتی حوزه پولی و بانکی، و نیز پرداخت را با این نهادهای چابک و جدید که دسترسی نامحدود به انواع فناوری دارند و می‌توانند فضای بازار را متاثر کنند، تنظیم کند؟ شاید در دنیا هم الان یکی دو سال است به رویکردهای نسبی‌ای رسیده‌اند.

کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست و ایده‌های نوآورانه جدید است و هنوز رابطه تنظیم‌گری، رابطه دولت، رابطه رگولاتور و رابطه فضای بانکی به‌شدت سنتی ما با فضای نوآورانه‌ی فین‌تکی شفاف نشده و به بلوغ خودش نرسیده است. موضوع دوم هم شرایط خاص اقتصادی ماست. خیلی از اتفاقاتی که در کشورهای دیگر می‌افتد باید ظرف مکانی و زمانی‌اش‌ را ببینیم. کشور ما تقریباً از سال ۹۷ در شرایط خاص است؛ شرایط ویژه و احتیاطی. بنابراین این نه‌فقط رابطه‌ بین بانک سنتی و فضای فناوری و نوآوری را متاثر می‌کند، بلکه بر رابطه بین سرمایه‌گذاران در این فضا با فضای نوآوری هم به‌شدت اثر می‌گذارد.

آقای صفری، بانک‌ها در شرایط فعلی در کجای زمین بازی نوآوری ایستاده‌اند و اصلاً قابلیت نوآوری را دارند یا ندارند؟ این را می‌خواهند یا نمی‌خواهند؟

بانک‌ها حسب ماموریت‌هایی که الآن به شبکه بانکی ابلاغ شده خیلی در حوزه نوآوری محتاط عمل می‌کنند و منتظرند ببینند زمین بازی نوآوری به چه صورت جلو خواهد رفت. الان دو سه طرح و ایده در صنعت مطرح می‌شود. مثلاً در حوزه لندتک‌ها منتظرند ببینند چه اتفاقی می‌افتد. در حوزه نئوبانک در تعریف نئوبانک مساله دارند. اخیراً بانک مرکزی گفته برای واحد دیجیتالی مجوز بگیرید. بانک‌ها اگر محصولی را در حوزه محصولات نوآورانه بخواهند، ارائه می‌کنند وگرنه با احتیاط عمل می‌کنند. فعلاً به نظر من بانک‌ها علاقه‌ای ندارند در این حوزه قدم بگذارند.

آیا نگاه‌ بانک‌ها به نوآوری این‌گونه نیست که تماماً هزینه است؟

خیر. مشکل هزینه‌کردن نداریم. مشکل این است که هزینه خروجی نمی‌دهد و تبدیل به زیان می‌شود.

آقای نژادصداقت، داتین به‌عنوان شرکتی که کُر ارائه می‌دهد، کاری هست که بخواهد انجام بدهد ولی به هر دلیلی قوانین ناظر نگذارند و آن نوآوری را نپذیرند؟

واقعیتش نه، نیست. یعنی ما مانع جدی‌ای بر سر راه خود ندیده‌ایم.

آقای فرجود، به ‌نظر شما بانک‌ها در تصمیم‌گیری در زمینه ارائه خدمات نوآورانه یا خدماتی که دیجیتالی یا الکترونیکی هستند دچار شتاب‌زدگی نیستند؟ آیا ممانعتی برای ورود به حوزه نوآوری وجود دارد؟

باید به سوال قبلی برگردیم که بانک‌ها الآن وضعیتشان در نوآوری چطور است. به ‌نظرم بانک‌ها الآن از این دوره گذر کرده‌اند که ممانعت یا مقاومتی جدی درخصوص نوآوری داشته باشند. برعکس هم شده است. فکر می‌کنم ما الآن در دوره‌ای هستیم که اتفاقاً باید بانک‌ها بروند و تجربه کنند و واقعیتش پارامتر اصلی خیلی پول و سرمایه‌گذاری نیست. پارامتر اصلی این است که شما بتوانید پیاده‌سازی کنید. از این گذر شده است که نوآوری یک چیز فانتزی است و برای ویترین‌مان خوب است. بانک‌ها الآن دارند آثارش را می‌بینند و یک جاهایی اگر تن ندهند، عقب می‌افتند.

آقای فرجود، نظر شما درباره تاثیر شیوه رگولاتوری بر نتیجه وضعیت فعلی نوآوری چیست؟

من می‌گویم رگولاتوری ما بعضی جاها که اصلاً وارد نشده بعضی جاها هم آن‌قدر غلیظ وارد می‌شود که اصلاً دیگر دست‌وبال همه را می‌بندد. ما اگر دو نقش برای رگولاتور در نظر بگیریم تنظیم‌گری و تسهیل‌گری است. نقش تسهیل‌گری فقط مربوط به بانک مرکزی نیست. تقریباً معلوم نیست چه کسی در ساختار بانک مرکزی متولی تسهیل‌گری نوآوری است؟ به نظرم این نقش را کسی به فناوری اطلاعات در بانک مرکزی نداده و ضوابطی که دارد خیلی قدیمی است.

اگر قرار است کسی برود بجنگد و آن ضوابط را عوض کند، احتمالاً باید دیدش در آن ساختار این باشد و اتفاقاً نقش تسهیل‌گر است که می‌تواند تعادل برقرار ‌کند. یعنی بین بخش‌هایی که ذاتاً وظیفه‌شان این است که جلوی تقلب و تخلف را بگیرند و بخش‌هایی که ذاتاً وظیفه‌شان توسعه نوآوری است، تعادل برقرار می‌کند. شاید ایده‌آل این است که ما یک معاون نوآوری در بانک مرکزی داشته باشیم.

آقای فاطمیان، این بحث مطرح شده که فین‌تک‌ها هیچ ایده‌ای ندارند، فکری ندارند. کارهای گذشته را کپی می‌کنند، خلق ارزش نمی‌کنند، نوآوری نمی‌کنند. به نظرتان این معضل در فین‌تک وجود دارد؟

من راستش این را قبول ندارم. یعنی برمی‌گردم به همان صحبت اولم و می‌گویم ظرفی که در اختیار کسب‌وکارها قرار گرفته همین است. وقتی ما داریم راجع به مثلاً نوآوری صحبت می‌کنیم، طبیعتاً باید اختیاراتی هم برای فین‌تک‌ها قائل باشیم. ولی وقتی این اختیارات داده نمی‌شود یا می‌گویند شما باید در همین محدوده‌ای که برایتان تعیین کرده‌ایم بازی کنید، طبیعتاً این می‌شود که وقتی از بیرون نگاه می‌کنیم می‌بینیم خب مشابه این سرویس که وجود دارد. به نظرم آن چارچوبی که گذاشته شده چارچوب محدودی است. من می‌خواستم در صحبت‌ها یک مخالفتی هم با نظر نامحبوب آقای نژادصداقت بکنم و بگویم ما تجربه‌هایی در سال‌های اخیر داریم. می‌گوییم موسسات مالی اعتباری. اسم می‌بریم از چند تجربه و بعضاً یکسری‌ها را تجربه‌‌ بد می‌گوییم. فرض کنید یک جاده‌ای دارید که هر ماشینی داخلش می‌رود تصادف می‌کند. خب من حقیقتش خودم به آن جاده شک می‌کنم.

یعنی می‌گویم آن ظرفی که رگولاتور درست کرده دارد بیشتر کسب‌وکارها را به سمت تخلف سوق می‌دهد تا به سمت نوآوری. از طرفی در مورد این صحبت شد که تخلف‌ها روی بسترهای نوآوری اتفاق می‌افتد، حقیقتاً این رویکرد نسبت به کل اقتصاد دیجیتالی حاکم است. فضای اقتصاد سنتی چون شبیه اقتصاد دیجیتالی رصدپذیر نیست و انواع و اقسام اتفاقات به صورت توزیع‌شده درش رخ می‌دهد، تا حدودی از چشم حاکمیت دور مانده است؛ بنابراین برخوردی هم با آن صورت نمی‌گیرد. تخلفاتی که مثلاً در صرافی‌های سنتی رخ می‌دهد، از نظر حجم و بزرگی، قابل قیاس با حوزه ارز دیجیتالی نیست؛ اما می‌بینیم که دائم در اخبار از ارز دیجیتالی به عنوان حوزه متخلف یاد می‌کنند. این موضوع هم فقط در حوزه بانک مرکزی نیست. نگاه حاکمیت باید اصلاح شود.

آقای صفری در آخرین سوال، موانع بانک‌ها در ورود به نوآوری چیست؟

بانک‌ها برای ورود به حوزه نوآوری با موانعی روبه‌رو هستند. یک بخشی‌ش انجام تکالیفشان است و یک بخش هم محدودیت‌های توسعه زیرساخت‌ها علی‌الخصوص زیرساخت‌های نرم‌افزاری است و قوانین دست‌وپاگیری که همه‌اش هم در حوزه رگولاتوری نیست. رگولاتورهای دیگری هم در این حوزه هستند که آنها هم دارند محدودیت ایجاد می‌کنند. بنابراین تا زمانی که نوآوری برای بانک خلق ارزش نکند، نباید منتظر بانک‌ها برای ورود به حوزه نوآوری باشیم. امید داریم امسال با موضوع شعار سال که اقتصاد مردمی است، کمی فضا باز شود و به نهادهای نوآورانه اجازه فعالیت بیشتری داده شود.

آقای فاطمیان، شما در سال‌های گذشته در صحبت‌هایتان به کوچکترشدن زمین فین‌تک‌ها اشاره کرده‌اید، مسیر را چگونه ارزیابی می‌کنید.

ما روزی که آمدیم در این حوزه از همان اول فهمیدیم باید کفش آهنین بپوشیم. الآن فکر می‌کنم به آن کفش یک‌سری امکانات و ویژگی‌ها هم اضافه شده و خیلی مستحکم ایستاده‌ایم و در این مسیر تلاشمان را می‌کنیم. خستگی‌ناپذیر هم هستیم و امیدواریم کاسه صبرمان هیچ‌وقت لبریز نشود چون متاسفانه در دو سه سال اخیر گروهی از کسب‌وکارها واقعاً از بین رفتند. امیدواریم امید‌مان ناامید نشود و بتوانیم این پل اتصالی را که امروز فین‌تک‌ها بین بانک‌ها و شرکت‌های بیمه و بین تمام اعضای سنتی بازار و رگولاتورها و ذی‌نفع نهایی یعنی مردم ایجاد کرده‌اند، در ساختار ایران تثبیت کنیم و امیدوارم این تلاش‌ها به ثمر برسد و ناامید نشویم.

آقای مانی‌یکتا، در کنار جمع‌بندی نکته‌ای اینجا وجود دارد که از یک طرف ما می‌خواهیم با بخشنامه‌ها افق کوتاه‌مدت را مدیریت کنیم ولی عملاً از افق بلندمدتی که برایش ترسیم می‌کنیم خیلی دوریم یا داریم دور می‌شویم.

می‌پذیرم که خیلی وقت‌ها متولی نوآوری افق‌های بلندمدت بسیار جذابی به تصویر می‌کشد. ولی شما گام‌های اول را که نگاه می‌کنید اصلاً به سمت دیگری است. دوستان پیشنهاد جالبی دادند؛ اینکه ما یک معاونت نوآوری در بانک مرکزی راه‌اندازی کنیم؛ درواقع همان نقشی که معاونت فناوری سعی کرده در سال‌های گذشته داشته باشد که حتی بعضاً در تقابل با برخی از معاونت‌های دیگر قرار گرفته است. اساساً باید با روش‌های نوآورانه این تنظیم‌گری را انجام داد. من امیدوارم بتوانیم با کمک خود دوستان این مسیری را که شروع شده به نتیجه برسانیم.

با این همه، باز فکر می‌کنم همه بر سر این اجماع دارند که راه‌حل پا گرفتن نوآوری و نوآوری در فضای بانکی و پرداخت ما این نیست که با الگوهای فضای سنتی تنظیمش کنیم. این چیزی است که داریم برای آن می‌جنگیم.

آقای فرجود، نوآوری در بانک‌ها پدیده‌ای درون‌زاست؟

وقتی شرایط از ابعاد مختلف اقتصادی، وضعیت بانک‌ها، نگه‌داشت نیروی انسانی و… سخت می‌شود، شاید همه ناگزیر از حرکت به سمت نوآوری باشند. شاید تنها راه نجات خیلی از بانک‌هاست و به همین دلیل نمی‌شود با دید کوتاه‌مدت یا فانتزی به آن نگاه کرد. حالا در این مسیر احتمالاً راه اصلی در تعامل بین بانک‌ها و بقیه بازیگران هموار می‌شود. ریشه‌ بسیاری از نوآوری‌هایی که ما در صنعت بانکی و مالی کشور خواهیم دید به اشتراک تبادل تجربه بین درون بانک و بیرون بانک‌ها برمی‌گردد و لزوماً دیگر درون‌زا نیست.

آقای نژادصداقت، به عنوان آخرین سوال، در زمین نوآوری فضای رقابت بانک‌ها کجاست؟

من فکر می‌کنم نوآوری دیگر یک الزام و یک شرط حیات است و بانک‌ها باید خیلی از این نهال‌های ظریف و نحیفی که بعضی وقت‌ها شکل می‌گیرد مراقبت کنند و شاید آن چیزی که برایشان باید پررنگ‌تر باشد این است که فضای آینده و فضای رقابت را کجا می‌بینند. به نظر من بانک‌ها هنوز آن بانک بزرگتر یا کوچکتر را رقیب خود می‌بینند، در یک فضای خیلی قدیمی هستند. امروز نقطه خلق ارزش و خلق اثر خیلی به مشتری نزدیک‌تر شده است. رقیب بانک دیگر آن یکی بانک همسایه نیست. رقیب بانک دیجی‌کالاست؛ رقیب بانک اسنپ است؛ رقیب کسی است که به مشتری نزدیک شده و خدمت مالی را در همان جایی که مشتری می‌خواهد ارائه می‌دهد. بانک‌ها خیلی با این فضا فاصله دارند. نوآوری الان برایشان نمایشی است.

منبع: پیوست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

محمد نژادصداقت، مدیرعامل داتین در گفت‌وگو با دیجیاتو از وضعیت اعتبارسنجی و رگولاتوری در ایران گفت و اینکه در ویپاد برای حل مسئله اعتبارسنجی افراد از چه راهکاری بهره گرفته‌اند. او همچنین به این سوال پاسخ داد که مسیرهای درآمدی داتین درحال حاضر در چه شرایطی قرار داد و در آینده به کدام سو می‌رود.
از زمانی که موضوع پیاده‌سازی سیستم‌های یکپارچه در شبکه بانکی کشور مطرح شد، جنگ میان طرفداران تمرکز و غیرمتمرکز نیز آغاز شد، این جنگ تقریباً ۱۰ سال به طول انجامید اما درست زمانی که به نظر می‌رسید این جنگ به پایان رسیده است و شبکه بانکی روی پیاده‌سازی سیستم‌های متمرکز با یکدیگر به توافق رسیده‌اند، مفهومی با عنوان کرلس (CORELESS) یا کر غیرمتمرکز از سوی شرکت داتین مطرح شد. آیا تغییر کُربانک‌ها با وجود هزینه زیادی که صرف پیاده‌سازی کربنکینگ خود کرده‌اند ضرورت دارد؟ حمید رضا آموزگار، معاون توسعه محصول داتین، به این سوال پاسخ داده است.
کمپ آموزشی کاوشگر که با هدف آماده‌سازی، ورود به بازار کار و نقش‌آفرینی در مسیر شغلی دانشجویان سال آخر و فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی نرم‌افزار، برنامه‌نویسی و سایر رشته‌های مرتبط طراحی شده بود، هفته گذشته و پس از دو ماه، به کار خود پایان داد.
داتین با هدف توسعه‌گرایی و سرعت‌بخشی به توسعه محصولاتش و با تایید هیئت‌مدیره بلوط، هومن مسگری، معاون مشارکت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های داتین را با حفظ سمت به‌عنوان مدیرعامل شرکت «مدیریت ثروت هوشمند بلوط» منصوب کرد.