در چند سال اخیر، با توجه به افزایش روند مهاجرت نیروهای نخبه و متخصص، تقریباً میتوان گفت تمامی کسبوکارها راهکارهای متفاوتی را برای جذب و نگهداشت نیروی انسانی خود به کار بستهاند تا بلکه بتوانند کمی این چالش را مرتفع کنند. برای مثال کسبوکارها نسبت به بازبینی و رقابتیسازی هرچه بیشتر نظام جبران خدمات خود اقدام کردهاند یا سعی کردهاند با ایجاد بستر دورکاری و فارغ از شهر و محل اقامت، از توانایی افراد مختلف ساکن در شهرستانها نیز استفاده کنند یا همکاری خود را با دانشگاهها بیشتر کردهاند و تلاش دارند همبستگی هرچه بیشتر فضای صنعت و سازمان با دانشگاه را فراهم کنند. با این حال و با وجود تمامی این اقدامات، نگهداری سرمایه انسانی حرفهای از هر زمان دیگری سختتر شده و به عقیده بسیاری در سال آینده این چالش شدیدتر نیز میشود.
مهاجرت نخبگان یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در حال حاضر سازمانهای بزرگ و فناوریمحور با آن روبهرو هستند؛ افزایش بیثباتی و عدم قطعیت در لایههای مختلف کشور، اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی مهمترین دلایلی است که باعث مهاجرت نیروهای متخصص میشود و طبیعی نیز هست که وقتی شرایط فعالیت اقتصادی دیگر مانند گذشته نیست و نیروهای حرفهای فرصتهای متنوعی، از مهاجرت گرفته تا فعالیت فریلنسری را جزء گزینههای خود دارند، به فکر تغییر محیط فعالیت خود باشند. در گفتوگویی که با مدیر واحد توسعه سرمایههای انسانی داتین داشتیم، به این چالش مهم شرکتها پرداختیم و از راهکارهای پیشنهادی آنها در این خصوص جویا شدیم.
بنا بر صحبتهای سید حامد حسینینژاد، مدیر واحد توسعه سرمایههای انسانی داتین اصلیترین عارضه سال ۱۴۰۱ آنها در حوزه منابع انسانی به شرایط ناپایدار اقتصادی برمیگردد که در جنبههای مختلف خود را نشان میدهد. او در اینباره توضیح میدهد: «شرایط مالی همه بیثبات شده است. افراد انتظار دارند محل کار بتواند مسائل مالیشان را مرتفع کند و وقتی نمیشود، به فکر جابهجایی میافتند. در نتیجه، نگهداشت افراد به فعالیتی سخت و پرچالش تبدیل شده است. از آن طرف، در رابطه با جذب همکار نیز انتظار مالی افراد بالا رفته که البته به آنها نیز نمیتوان خرده گرفت؛ چراکه تورم و افزایش بیرویه قیمتها برای آنها مشکلساز شده و باعث شده بهسختی از پس مخارج زندگیشان بربیایند. این بیثباتی اقتصادی و افزایش مداوم قیمتها یکی از علل مهاجرت افراد به خارج از کشور هست که به نوبه خود عمل جذب و نگهداشت سرمایه انسانی را دشوار میکند. در واقع میتوان گفت که بین افزایش مشکلات اقتصادی و افزایش مهاجرت افراد نسبتی معنادار برقرار است.»
برقراری و نظاممند کردن سیستم جبران خدمت یکی از راهکارهایی است که داتین برای نگهداشت همکاران خود به کار بسته است. مدیر واحد توسعه سرمایههای انسانی این شرکت در اینباره میگوید: «سیستم جبران خدمت در معنای عام خود باید سیستمی عدالتمحور باشد که در آن با توجه به وظایف و توانایی افراد از آنها حمایت مالی میشود. ما تلاش خود را کردهایم تا پرداختیهایمان به افراد مبتنی بر عدالت باشد؛ هرچند پایبندی به این نظام در بسیاری از موارد، به از دست دادن یکسری از همکارمان منجر شده است. البته مدام حواسمان به این موضوع هست که در حد امکان این نظام جبران خدمت و پرداختی را با نوسانات اقتصادی بازار هماهنگ کنیم.»
حسینینژاد با اشاره به اهمیت توانمندسازی افراد مستعد و باانگیزه، آن را راهکاری جایگزین در جذب همکار متخصص میداند و توضیح میدهد که در داتین مدرسهای برای آموزش و توانمندسازی افراد جوان و تازهکار وجود دارد تا برای ورود به بازار کار، ماهر و متخصص شوند و بتوانند به تیمهای فناوری اطلاعات داتین و حتی شرکتهای دیگر وارد شوند. با این وجود او بیان میکند که این افراد ممکن است بعد از کسب تجربه، تصمیم به مهاجرت بگیرند و شرکتها نیز نمیتوانند مانع آنها شوند، زیرا اقتصاد تنها عامل محرک آنها برای مهاجرت نیست.
او از بالا نرفتن نرخ جابهجایی خودخواسته افراد بین شرکتها با وجود شرایط نابسامان موجود صحبت میکند و میگوید: «علت بالا نرفتن این نرخ، ریسک جابهجایی است؛ بازار بیش از هر زمان دیگری بیثبات شده و برخی شرکتهای بزرگ ورشکسته و تعطیل شدهاند یا بهناچار دست به تعدیل همکاران خود زدهاند، در نتیجه افراد سعی میکنند ریسک جابهجایی را به تن نخرند و در محل کار فعلیشان بمانند. در واقع ماندگاری طولانیمدت افراد در یک موقعیت شغلی لزوماً به معنای رضایت حداکثری آنها از محل کارشان نیست، بلکه ممکن است به این خاطر باشد که جابهجایی ریسک بالایی دارد. در نتیجه اگر وضعیت بازار ثابت شود، جابهجایی افراد بین شرکتها نیز بیشتر میشود.»
مدیر واحد توسعه سرمایههای انسانی داتین درباره چالشهای پیش رو در سال ۱۴۰۲ میگوید: «مهمترین چالش پیش روی ما در سال جدید این است که ما با یک «ترومای جمعی» مواجه هستیم؛ با جامعهای مواجهیم که حال آدمهایش خوب نیست. این امر، دو اتفاق را رقم خواهد زد؛ افزایش موج مهاجرت و افسردگی ملی. در این شرایط مراقبت از روح و روان افراد یکی از وظایف شرکتها خواهد بود که در دستور کار ما نیز قرار دارد؛ همراهی و رواداری با همکاران و فراهمکردن فضایی که بتوانند خدمات روانشناسی دریافت کنند تا در برابر فشارهای روانی حاصل از مسائل اقتصادی-اجتماعی تاب بیاورند و در مراقبت از خود توانمند شوند.»
حسینینژاد بر این باور است که اکنون زمان آن فرا رسیده که کسبوکارها به چیزی بیشتر از خودشان فکر کنند، دستبهدست هم دهند تا با مشورت و انتقال تجاربشان یکدیگر را در راستای جذب و نگهداشت افراد متخصص یاری رسانند تا شاید جمعیت کمتری از آنها از کشور خارج شوند و این رویکرد تعاملی بتواند رضایت شغلی افراد را که میتواند یکی از علل منصرفشدن آنها از مهاجرت باشد، فراهم کند.
منبع: ماهنامه عصر تراکنش