تصور کنید خودروی شما موقع حرکت صدای عجیب و ناآشنایی میدهد. نه چراغ چک آن روشن است، نه اخطار خاصی روی مانیتور آن نمایش داده میشود. فقط یک «صدای تقتق» نگرانکننده و ناآشنا.
به سراغ یک مکانیک میروید و او پس از سفت کردن یک پیچ به شما میگوید: «فعلاً برو، اگه دوباره صدا داد بیا.»
صدا قطع نمیشود و شما همچنان نگران هستید. این بار به سراغ یک مکانیک دیگر میروید و او پس از اینکه پشت فرمان خودروی شما مینشیند، از شما سوالهایی میپرسد. سپس با هم خیابانهای اطراف مکانیکی را دور میزنید تا مطمئن شود که همان صدایی که شما میشنوید را شنیدهاست. او سعی میکند خود را در حالتهای مختلف بررسی کند تا علت آن صدا را بیاید. در واقع او سعی میکند ریشهیابی کند.
در دنیای امروز که تحولات فناوری و نیازهای اقتصادی با سرعتی سرگیجهآور در حال تغییرند، توسعه هم دقیقا همینطور است. دیگر نمیشود با سفت کردن یک پیچ یا ارائه راهحلهای آماده به همه، مشکلات متفاوت را حل کرد.
این تعریف در اکوسیستمهای مالی هم جاری است. در سازمانهایی مثل داتین، مفهوم توسعه دیگر صرفاً یک واژه آکادمیک یا اقتصادی نیست. توسعه در سطح سازمانی، به ویژه در مجموعههایی مانند داتین، به معنای حرکت آگاهانه و هوشمندانه در مسیر شناخت مسائل، طراحی راهکار و مشارکت در حل چالشهای واقعی اکوسیستم مالی کشور است.
برداشت کاربردی از توسعه، چیزی فراتر از رشد عددی یا گسترش ظاهری یک سازمان است. توسعه یعنی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب با تکیهبر تجربه، شناخت موانع، پیشبینی ریسکها و حرکت در مسیرهای جدید. این رویکرد به سازمانها این امکان را میدهد که مسیر گذشته را نهفقط تکرار، بلکه بازطراحی کنند و عملکرد آینده را بهینه سازند. از این منظر، توسعه فرایندی پویا و مبتنیبر شناخت مستمر از محیط پیرامونی و درونی سازمان است.
توسعه در بستر مدیریت؛ با محور حل مسئله
در سازمانهایی که با اکوسیستم مالی کشور در ارتباط هستند، سهم داشتن در حل چالشهای نظام بانکی و مالی، کلید اصلی توسعه واقعی محسوب میشود. توسعه در این فضا به معنای ایفای نقشی مؤثر در شناسایی مسائل، درک صحیح آنها و طراحی راهکارهایی است که نهتنها برای سازمان سودمندند بلکه در سطح کلان نیز اثرگذار خواهند بود.
خیلی از تعمیرکارهای خودرو، وقتی راننده درباره صدای موتور از آنها سوال میپرسد، بدون معاینه دقیق فقط یک قطعه را عوض میکنند. شاید موقتاً صدا از بین برود ولی مشکل اصلی سر جای خود باقی میماند. توسعه اگر فقط به ظاهر رشد عددی یا گسترش محصول نگاه کند، همینقدر سطحی و مقطعی است.
درست مثل مکانیکی که بهجای پیداکردن علت مشکل و انتخاب ابزار مناسب برای رفع آن، صرفا یک پیچ را سفت میکند تا موقتا در وضعیت ظاهری تغییری ایجاد کند.
درک مسئله و حل آن، بنیادیترین مؤلفه در این مسیر است. از همین رو، داتین بهجای آنکه صرفاً تولیدکننده محصول باشد، به سمت ایجاد تعامل با مشتریان و مشارکت در فرآیند حل مسئله حرکت کرده است. این نگاه جدید مستلزم تغییر در مدل ذهنی از «فروش محصول» به «ارائه راهکار» است.
حرکت از محصولمحوری به راهحلمحوری
در داتین این رویکرد در دستور کار است که بهجای تمرکز صرف بر ارائه محصولات از پیش طراحیشده، سازمان بهعنوان یک Solution Provider ایفای نقش کند. در چنین مدلی، مسئله مشتری، از سوی شرکت در قالب یک نیاز مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد و در نتیجه این تحلیل، راه حل پیشنهادی جهت تأمین نیاز مشتری ارائه خواهد شد.
این مدل همکاری، تفاوت بنیادینی با مدل سنتی فروش محصول دارد. در مدل دوم، سازمانی که نیاز خود را شناخته، صرفاً تأمینکنندهای برای محصولی مشخص است. اما در مدل اول، تعامل عمیقتر و پیچیدهتری رخ میدهد که مستلزم شناخت دوطرفه، اعتماد و تعهد مشترک است.
وقتی یک خودرو چندینبار برای یک صدای خاص و تکراری به تعمیرگاه مراجعه میکند، یعنی تعمیرکار فقط پیامد را دیده، نه ریشه را. در سازمانهایی که با اکوسیستم مالی سروکار دارند، اگر مسئله اصلی تشخیص داده نشود، راهکارها هم مقطعی و ناپایدار خواهند بود.
داتین با همین نگاه، مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است. یعنی از فروش محصول از پیش آماده، بهسمت شناخت مسئله و طراحی راهکار حرکت کرده است. اینجا توسعه نه یک پروژه، بلکه یک مدل ذهنیست: از «این محصولات ماست، چه میخواهید؟» به «دردها چیست؟ بیاید با هم حلشان کنیم.» حرکت کرده است.
تحلیل بازار، شناخت شکافها
یکی از اقدامات کلیدی داتین در مسیر توسعه، تحلیل دقیق روندهای بازار مالی و شناسایی نقاط تمرکز و مصائب در رفتار بانکهاست. این تحلیل کمک میکند تا مشخص شود که بانکها در چه بخشهایی فعال بودهاند و در کدام حوزهها از توجه کامل محروم ماندهاند.
این شناخت، مقدمهای است برای گفتوگو با بانکها و ارائه پیشنهاداتی متناسب با نیازها و نقاط ضعفشان. در واقع، داتین بهجای اینکه صرفاً فروشنده یک محصول آماده باشد، به مشاور و همفکر بانک تبدیل میشود تا در شناسایی اولویتها، تشخیص مسئله و ارائه راهکار نقش ایفا کند.
در مثال خودرو هم این «شناخت برای توسعه» را میبینیم. گاهی وقتها صداهایی هم در خودرو وجود دارد که راننده هنوز آنها را نشنیده است. یک مکانیک حرفهای میتواند راننده را نسبت به آسیبها و مشکلاتی که او هنوز از آنها بیاطلاع است هم آگاه کند.
علت مغفول ماندن برخی حوزهها
در وضعیت اقتصادی خاص کشور، بانکها هم مانند سایر بازیگران اقتصادی، ترجیح میدهند در حوزههایی فعالیت کنند که سود بالا و ریسک پایین دارد. این محافظهکاری باعث میشود برخی از حوزههای پرپتانسیل، صرفاً به دلیل نبود ابزار یا فقدان تحلیل دقیق، نادیده گرفته شوند.
داتین با تکیهبر توانمندی فناورانه خود و اشراف به مسائل بانکی، تلاش دارد با کمک به مدیریت آگاهانه ریسکها، بانکها را برای ورود به این حوزههایی که بیشتر مغفول ماندهاند، ترغیب کند. این امر نهتنها فرصتهایی جدید برای بانکها ایجاد میکند، بلکه به شکوفایی کل اکوسیستم مالی کمک خواهد کرد.
بزرگترین دارایی؛ شناخت همهجانبه
یکی از اصلیترین مزیتهای داتین در مسیر توسعه، برخورداری از افراد متخصص در حوزههای مختلف است. این شناخت در کنار دسترسیمان به فناوری، این امکان را میدهد ابزارهایی طراحی کنیم که نهتنها مؤثر، بلکه دقیقاً متناسب با مسائل خاص هر سازمان باشند.
نمونه موفق این رویکرد را میتوان در ویپاد مشاهده کرد؛ پلتفرمی که روزانه دهها هزار فقره تسهیلات ارائه میدهد و مدل اعطای تسهیلات را با استفاده از فناوری مبتنیبر آنچه مشتری میپسندد، متحول کرده است. آنچه بانکها فاقد آن بودند، ابزارهایی برای کاهش ریسک و افزایش سرعت در کنار حفظ کیفیت بود و در نهایت رضایت مشتری نهایی بود و این همان چیزی است که «شناخت همهجانبه» و پیوندش با «فناوری» میتواند فراهم کند.
تعامل بهجای گسست؛ خروج توسعه از دل گفتوگو
یکی از موانع توسعه در فضای بانکی و مالی، نبود تعامل مؤثر بین نقشهای مختلف است. بسیاری از مسائل قابل حلاند، اما به دلیل نبود ارتباط میان همه ذینفعان و دستاندرکاران، راهحلی برای آنها یافت نمیشود.
تجربه داتین نشان داده است که تعامل با سازمانها، حتی خارج از حوزه بانکی، میتواند به کشف نیازهایی منجر شود که پیشتر نادیده گرفته شده بودند. برای مثال مسئله کشف تقلب، نهتنها دغدغه بانکها، بلکه صنعت خودروسازی نیز بوده است و همین اشتراک مسائل، فرصتهایی برای خلق راهکارهای مشترک فراهم میکند.
توسعه، مسئولیتی جمعی
توسعه مسیری پیچیده است و چالشهای خاص خود را دارد. یکی از چالشهای فعلی داتین، تعیین هدفهای واقعبینانه و دستیافتنی است که با منابع سازمان همخوان باشد. اما در عین حال، امیدواری نسبت به مسیر جدید، بیشاز هر زمان دیگری وجود دارد.
تعامل مثبت با مدیران بانکی، استقبال آها از گفتوگو بهجای خرید محصول و میل مشترک به حل مسئله، نشانههایی هستند که مسیر راهحلمحوری را برای داتین هموارتر میکنند. در نهایت، توسعه نه بهواسطه یک بخش یا یک فرد، بلکه از دل همافزایی و شناخت بینبخشی شکل میگیرد. داتین در جایگاه یک سازمان بزرگ با بیشاز ۱۸۰۰ همکار، تلاش دارد در کنار همه بخشهای سازمان و در تعامل با مشتریان و ذینفعان خود، سهم مؤثری در پیشبرد توسعه پایدار اکوسیستم مالی کشور ایفا کند.
با نگاه به آینده، این امید وجود دارد که با شناخت فرصتها، ارائه راهکارهای فناورانه و حفظ روحیه تعامل و حل مسئله، مسیر توسعه نهفقط برای داتین، بلکه برای کل اکوسیستم مالی کشور هموارتر شود.