مهمترین ابزار و ابداع بشر را میتوان پول دانست. چه زمانیکه این پول به صورت کالاهای مشخصی برای تهاتر بود، یا پس از آنکه سکهها ضرب شدند و با فاصله زیادی از آن هم اسکناسها پا به عرصه ظهور گذاشتند. حتی امروز که اسکناسها و سکههای منتشرشده توسط بانکهای مرکزی در دنیا عمدتاً بدون پشتوانه هستند یا ارزهای دیجیتال که مستقل از بانکهای مرکزی و دولتها به حیات خود ادامه میدهند، اصلیترین نگاه افراد در زندگی پول است؛ چه وقتیکه پول به عنوان ابزاری برای مبادله استفاده میشود و چه زمانیکه پول برای ذخیره ارزش کاربرد دارد.
پول در طول سالها سه مرحله حیات را پشت سر گذاشته است. پولِ کالایی یا کالای واسطه، ابزاری برای تهاتر کالاها بوده است و در هر بازه زمانی و منطقه جغرافیایی، متفاوت. از گندم گرفته تا سرنیزه. سکه را میتوان نوع تکاملیافته این پول دانست. پس از آن نوبت به پولِ نماینده رسید. هر واحد از این پول، نماینده مقدار مشخصی از فلزی قیمتی (مانند طلا و نقره) است که توسط مقامهای پولی کشور نگهداری میشود. پول بیپشتوانه (پول اعتباری) آن چیزی است که امروزه با آن زندگی میکنیم و ارزش آن ذاتی نیست و ناشی از دولت و قانون است.
استفاده از سکه، قرنها قبل از میلاد در جوامع بشری رواج یافته بود و تبادلات بر اساس آن انجام میشد. به مرور زمان و به دلیل ناامنی مسیرهای تجاری، برای جابهجایی پول (سکه) در سفرها و بین شهرها، آنها را به معتمد شهر میسپردند و از او برگهای به عنوان حواله میگرفتند. این حواله را در شهرهای دیگر و با ارائه به معتمد آن شهر، به سکه تبدیل میکردند. (خود معتمدها در گامهایی جداگانه با تبادل این حوالهها با یکدیگر، تسویه میکردند.)
به مرور زمان، خود این حوالهها نیز بین مردم دستبهدست میشد. با حمایت حاکمیتها این حوالهها به بلوغ رسید و اسکناس متولد شد. به دلیل کمبود طلا و دیگر فلزات گرانبها، پول کاغذی یا همان اسکناس ابداع شد. به نظر میرسد از آنجایی که چین، اولین کشوری بود که کاغذ را به شکل امروزی آن ابداع کرده بود، اولین اسکناسها در قرن ۱۱ میلادی و در چین با نام چائو چاپ شد. این پول به دلیل عدم وجود محدودیت در انتشار، منجر به تورمهای شدید میشد. به همین دلیل، بیش از ۴۰۰ سال نتواست حضور داشته باشد و مجدد سکهها اهمیت پیدا کردند. در ایران نیز در سال ۶۷۳ شمسی (۱۲۹۴ میلادی) اولین پول کاغذی در تبریز به نام «چاو» چاپ شد. چاو به دلیل نداشتن پشتوانه و ضمانت لازم در پرداخت، از جانب بازرگانان مورد استقبال قرار نگرفت و رونق نیافت. اما از قرن ۱۷ میلادی، چاپ اسکناس به صورت امروزی در اروپا و دیگر کشورها رواج یافت. میتوان گفت مهمترین موضوعی که به رواج اسکناس کمک کرد، تشکیل بانکهای مرکزی و وجود پشتوانه طلا برای اسکناسهای منتشر شده بود.
در ابتدا (قرنهای ۱۷ تا ۱۹ میلادی) برای ایجاد اعتماد بین مردم و پایداری پول، برای پولها پشتوانه طلا (یا دیگر فلزات گرانبها مانند نقره) در نظر گرفته میشد. یعنی مابهازای پولی که منتشر میشد، بانکهای مرکزی یا دولتها، طلا ذخیره میکردند. در نتیجه معادل پولی که در جامعه و بین مردم بود، طلا در خزانه دولت به عنوان پشتوانه وجود داشت و پول کاغذی هر کشور دارای ارزش معین و ثابتی نسبت به طلا بود. به این موضوع «استاندارد طلا» گفته میشود.
پیمان برتون وودز
در سال ۱۹۲۹ با شروع رکود بزرگ که بیش از ۱۰ سال طول کشید، عمیقترین و طولانیترین رکود قرن بیستم شروع شد. یک نمونه از تأثیرات این رکود، افزایش نرخ بیکاری در آمریکا به ۲۵ درصد در سال ۱۹۳۳ بود. در طی سه سال، تولید ناخالص داخلی جهان ۱۵ درصد افت کرد. در مقایسه باید گفت که در بحران مالی سال ۲۰۰۸، تولید ناخالص داخلی جهان کمتر از شش درصد در طی دو سال افت کرد. گفته میشود که یکی از دلایل بروز این رکود، عملکرد بانک مرکزی آمریکا در آن زمان و تأثیرات سلسهوار رکود آمریکا بر رکود و اقتصاد جهان است.
رکودی که شاید اگر جنگ جهانی دوم و پیمان برتون وودز رخ نداده بود، ممکن بود خیلی بیشتر هم ادامه داشته باشد. با تأثیراتی که جنگ جهانی دوم روی اقتصاد همه کشورها داشت، همکاریهای اقتصادی و چندجانبه بین کشورها برای ایجاد پایداری اقتصادی در کشورها اهمیت پیدا کرد. کشورها به دنبال ایجاد یک سیستم پولی و مالی بینالمللی بودند که از آن طریق، همکاری و رشد را بین آنها تقویت کند. در اواخر جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۴، ۷۳۰ نفر از ۴۴ کشور، از متفقین جنگ جهانی دوم، که سال بعد از آن نیز سازمان ملل متحد را تأسیس کردند، در کنفرانس برتون وودز، با فرض اینکه وابستگی اقتصادی کشورها احتمال بروز جنگ بین آنها کاهش میدهد، آمریکا را به عنوان قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی مطرح کردند. همه آن کشورها توافق کردند برای گسترش تجارت آزاد و تثبیت مبادلات مالی و ارزش پول، دلار به عنوانه پول معاملات بینالمللی انتخاب شود.
از آن پس دلار تنها پولی بود که ارزش آن نسبت به طلا ثابت بود. آمریکا نگذاشت پول جهانی ساخته شود و ارز ملی خودش را به جهان تحمیل کرد. ارزهای دیگر نرخ تبدیل نداشتند و کشورها حسابهای بینالمللی خود را بر اساس دلار محاسبه و تعریف میکردند. هر شخصی یا کشوری میتوانست با ارائه دلار به دولت آمریکا، معادل طلای آن را دریافت کند. اینگونه بود که دلار محور پولی اکثر مبادلات جهانی شد. هر دو کشوری که میخواستند تبادلی انجام دهند، به واسطه اطمینان از دلار و ارزش آن، معاملات خود را بر مبنای آن با یکدیگر انجام میدادند. پس از این توافق، هر اونس طلا که معادل ۳۱.۱ گرم طلا بود، با ۳۵ دلار برابری میکرد.
شوک نیکسون
با گذشت زمان و افزایش تبادلات بینالمللی، به دلار بیشتری برای این تبادلات احتیاج بود تا بتواند حجم عظیم دلار در گردش را در سراسر دنیا پوشش دهد. در نتیجه طلای بیشتری هم لازم بود تا بتواند پشتوانه این دلارهای جدید باشد. عرضه طلا در اقتصاد جهانی با یک الی یکونیم درصد رشد سالانه مواجه بود در حالی که اقتصاد دنیا سالانه هفت درصد رشد را تجربه میکرد. در آن زمان اقتصاد آمریکا هم شرایط خوبی را تجربه نمیکرد. همزمان آمریکا از یک سو درگیر جنگ ویتنام بود و از سوی دیگر به یک کشور واردکننده تبدیل شده بود.
هزینهها روزبهروز بالا میرفت و مردم آمریکا در فشار بودند. فرانسه متقاضی معاوضه دلارهایش با طلا بود و اگر تمام بانکهای مرکزی اروپایی تصمیم میگرفتند که دلارهای خود را به طلا تبدیل کنند، آمریکا طلای کافی برای این تبدیل نداشت. در سال ۱۹۷۱ ریچارد نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) به منظور کنترل قیمتها چند اقدام اقتصادی همزمان انجام داد که یکی از آنها خروج یکجانبه از توافق برتون وودز و تعلیق تبدیل دلار به طلا طبق توافق برتون وودز بود.
در پی این تصمیم، همه معاملهگران و تجار شروع به فروش دلارهای خود کردند که خود منجر به کاهش ارزش دلار شد. سران گروه جی۱۰، که عمدتاً اعضای صندوق بینالمللی پول هستند، گرد هم آمدند و برای مدیریت این بحران تصمیم گرفتند که نرخ ارزهای خود را به یکدیگر گره بزنند. در سال ۱۹۷۳، رسماً نظام نرخ ارز ثابت برتون وودز با نرخ ارز شناور بدون پشتوانه جایگزین شد. از آن زمان، دلار هم مانند دیگر ارزهای دنیا بدون هیچ پشتوانه خاصی و صرفاً به اعتبار قدرت اقتصادی آن کشور منتشر میشود. به پولهای امروزی که هیچ پشتوانهای از طلا ندارند، پول بیپشتوانه یا پول فیات میگویند. ارزش و اعتبار این پول را دولتها تعیین میکنند. این تغییرات باعث شد که ارزش ذاتی پول، با ارزش اسمی آن جایگزین شود.
بحران مالی قرن ۲۱
با رشد اقتصاد در آمریکا و ایجاد ساختارهای مالی که به مردم آمریکا امکان خرید مسکن را ارائه میکرد، مردم به خرید ملک روی آوردند. این تقاضا، خود به خود منجر به ایجاد یک حباب قیمتی در مسکن شد که در سال ۲۰۰۶ به اوج خود رسید. نرخ مسکن از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ بیش از ۵۰ درصد رشد کرد. موسسات مالی به واسطه مشاهده افزایش مستمر نرخ مسکن، با سهلگیری بیشتری به متقاضیان وام اعطا کردند، به طوری که گفته میشود در سال ۲۰۰۷ مجموع وامهای اعطایی در حالی به یک تریلیون (هزار میلیارد) دلار رسید که تولید ناخالص داخلی آمریکا در آن سال کمتر از ۱۵ تریلیون و تولید ناخالص داخلی ایران حدود یکسوم تریلیون دلار بود.
با شروع ترکیدن این حباب و نزول وضعیت اقتصادی، امکان بازپرداخت اقساط برای خیلی از مردم فراهم نبود. این عدم بازپرداختها منجر به بروز بحران در موسسات مالی آمریکا شد. موسساتی که عمده دارایی آنها وامهای اعطایی به خریداران مسکن بود، به واسطه عدم پرداخت اقساط و با تصرف مسکن بدهکاران، داراییشان به ملک تبدیل شد. این در حالی رخ داد که به واسطه ترکیدن حباب قیمت مسکن، ارزش این املاک و به تبع آن ارزش داراییهای موسسات مالی و اعتباری رو به کاهش بود. این کاهش به صورت دومینووار تشدید میشد و آنقدر ادامه پیدا کرد تا بسیاری از موسسات مالی آمریکا ورشکست شدند یا با ورشکستگی فاصلهای نداشتند. این بحران به حدی شدید و جدی بود که بر اقتصادهای خارج از آمریکا نیز تأثیر گذاشت و کشورها را یکی پس از دیگری دچار بحران کرد.
صندوق بینالملی پول در سال ۲۰۰۸ برای سال ۲۰۰۹ پیشبینی کرد که برای اولین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم، اقتصادهای پیشرفته دنیا برای یک سال کامل، با کاهش تولید ناخالص داخلی مواجه خواهند بود. در این سال و برای اولین بار پس از شروع ثبت اطلاعات آماری اقتصادی کشورها از سال ۱۹۶۰، مجموع تولید ناخالص داخلی جهان بین ۳ تا ۴ هزار میلیارد دلار کاهش داشت و تولید ناخالص داخلی آمریکا با کاهش ۲۶۴ میلیارد دلاری (۲.۵۴ درصدی) بزرگترین کاهش خود را تجربه کرد. کاهشی که از مجموع تمام کاهشهای قبلی هم بیشتر بود. هرچند که پس از آن در سال ۲۰۲۰ و با ۵۰۰ میلیارد دلار (۳.۴۹ درصد کاهش)، رکورد سال ۲۰۰۹ خود را شکست.
ساتوشی ناکاموتو
ساتوشی ناکاموتو که تاکنون به صورت قطعی مشخص نشده که چه کسی یا گروهی است، در سال ۲۰۰۸ ایدهای را مطرح میکند که آغازگر تحولی در فضای پولی، بانکی و اقتصادی است. او با ایده زنجیرهبلوکی و خلق بیتکوین بر اساس آن، نشان داد که میتوان داراییهایی داشت که پشتوانه آن هیچ شباهتی با پشتوانههای قبلی بشر نداشته است. تاکنون همه پشتوانههای قبلی انسان یا بر اساس کالا بوده یا بر اساس اعتبار و اقتصاد افراد، سازمانها یا دولتها. اما آنچه که ساتوشی عرضه کرد دارایی بود بر اساس توافق جمعی، چیزی که پیش از این نمونهای نداشت. او نشان داد که میتوان دارایی، پول یا ارزی داشت که وابستگی به دولتها و بانکهای مرکزی نداشته باشد و آنها را بدون نیاز به بانکها نگهداری کرد. ساتوشی به نوعی نماینده گروهی از افراد بود که مخالف روالهای فعلی اقتصادی، تسلط بانکهای مرکزی و دولتها بر پول و اقتصاد بودند و سرمنشا همه مشکلات اقتصادی سالهای اخیر را همین تسلط میدانستند.
بیتکوین به عنوان اولین رمزارز و مبتنی بر زنجیرهبلوک اولین بار در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸ (۱۰ آبان ۱۳۸۷) در سپیدنامهای (وایت پیپر) که توسط ساتوشی منتشر و تعریف شد و در ۳ ژانویه ۲۰۰۹ (۱۴ دی ۱۳۸۷) پا به عرضه ظهور گذاشت. اولین بلوک بیتکوین که بلوک پیدایش یا بلوک جنسیس نیز نام دارد توسط خود ساتوشی استخراج شد. او در این بلوک با اشاره به خبر صبح همان روز روزنامه تایمز ضمن اثبات بهروزبودن بلوک ثبتشده، اعتراض خود را به وضعیت اقتصادی موجود نشان داد.
پس از آن، دولت انگلیس در اواخر سال ۲۰۰۸ برای کنترل بحران اقتصادی مجبور به تزریق ۵۰۰ میلیارد پوند به بانکها و اقتصاد کشور شد، اما مشکلات اقتصادی جهان و انگلیس طولانیتر و پیچیدهتر از آن بود که با یک تزریق بتواند حل شود. اینگونه بود که در اوایل سال ۲۰۰۹ نیز بانکهای انگلیس به کمک مجدد احتیاج پیدا کردند. صبح روز ۳ ژانویه ۲۰۰۹، روزنامه تایمز این خبر را درج کرده بود: «صدراعظم در آستانه اهدای دومین کمک مالی به بانکهاست.» این همان متن مخفیشده در بلوک پیدایش بیتکوین است تا ساتوشی به جهانیان یادآوری کند که بانکها کاملاً ناتوان بوده، فقط برای اقتصاد مشکلزا هستند و به طعنه بیتکوین را راهحل این مشکلات میداند. درج خبر روزنامه تایمز در بلوک پیدایش بیتکوین باعث شد که آن نسخه از روزنامه تایمز، بین کلکسیوندارها از ۱۰.۰۰۰ تا ۱.۰۰۰.۰۰۰ دلار معامله شود.
هر چند که هر بیتکوین امروز حدود ۴۰ هزار دلار ارزش دارد و تا حدود ۷۰ هزار دلار هم بالا رفته بود، اما در شروع ارزش مالی خاصی نداشت. تا آنجا که در ۲۲ می ۲۰۱۰ (۱ خرداد ۱۳۸۹) که کمتر از یکسالونیم از عمر بیتکوین میگذشت، لازلو هانیک برای دریافت دو عدد پیتزا، ۱۰ هزار بیتکوین به جرمی استردیونت پرداخت کرد. این گرانترین پیتزایی بود که هر انسانی ممکن است در طول تاریخ خورده باشد. طرفداران بیتکوین به افتخار این موضوع و برای یادآوری رشدی که بیتکوین در این سالها داشته، این روز را «روز پیتزا» نامیدهاند.
«برای دو تا پیتزا ۱۰,۰۰۰ بیت کوین پرداخت میکنم. میشه گفت شاید دو تا پیتزای بزرگ که بتونم برای فردام هم نگه دارم. پیتزای پس مونده رو که بتونم ازش آرومآروم بخورم، دوست دارم. میتونید خودتون برام پیتزا درست کنید و بیارید یا برام سفارش بدید تا بیارن دم خونم اما هدفم اینه که پولشو با بیتکوین پرداخت کنم. نمیخوام خودم درست کنم یا سفارش بدم. یه جورایی مثل هتل که درخواست میز صبحونه میکنی و اونا برات میارن و تو حالشو میبری! دوس دارم روی پیتزام پیاز، فلفل، سس، قارچ، گوجه فرنگی، پپرونی و از اینجور چیزا باشه. یه چیز استاندارد و معمولی. نه اینکه چاشنیای عجیب و غریب بهش اضافه شده باشه. پیتزاهای پنیری معمولی هم دوست دارم که درستکردنش خیلی سخت و هزینهبر نیست. اگر علاقهمند هستید، بهم خبر بدید تا معامله رو انجام بدیم. با تشکر لازلو
در حال حاضر بیش از ۷۳۰ هزار بلوک در بیتکوین وجود دارد و پرداراییترین کیف پول حدود ۳۰۰ هزار بیتکوین را در خود دارد.
دیگر رمزارزها
ظهور بیتکوین شروع تحولی بود که منجر به شکلگیری رمزارزها شد. پنج سال بعد از بیتکوین و در اواخر سال ۲۰۱۳ ویتالیک بوترین سپیدنامهای برای یک زنجیرهبلوک با قابلیت قراردادهای هوشمند را منتشر کرد که تولید و توسعه آن از ۲۰۱۴ شروع شد. در نتیجه در ۳۰ جولای ۲۰۱۵ (۸ مرداد ۱۳۹۴) زنجیرهبلوک اتریوم و رمزارز اتر عملیاتی شد. در حالی که برداشت جامعه بر این است که اتر، اولین رمزارز بعد از بیتکوین است، اما با نگاهی به تاریخچه رمزارزها دیده میشود که به عنوان نمونه، هرچند که نسخه پایدار ریپل در ۲۰۱۸ عرضه شد، اما نسخه اولیه و ابتدایی آن از سال ۲۰۱۲ عملیاتی بوده است. به این مثال برخی از رمزارزهای منشعب شده از بیتکوین را هم میتوان اضافه کرد.
بهرهبرداری از رمزارزهای اولیه و افزایش قیمت آنها، منجر به شکلگیری رمزارزهای دیگر شد. رمزارزهایی چون لومن (استلار)، دش، تتر، لایتکوین و دوجکوین بخشی از بیش از 10 هزار رمزارزی است که در حال حاضر در بازار رمزارزها حضور دارند و مبادله میشوند. بیتکوین کش و بیتکوین گلد هم بخشی از چندین رمزارزی هستند که از بیتکوین منشعب شدهاند. در حالی که امروز حجم بازار بیتکوین (ارزش کل بیتکوینهای استخراجشده) حدود ۷۷۰ میلیارد دلار است، ارزش کل رمزارزها به ۱۹۰۰ میلیارد دلار میرسد. این در حالی است که فقط سه کشور در قاره آسیا هستند که تولید ناخالص داخلی آنها بیش از دو هزار میلیارد دلار است؛ چین، ژاپن و هند.
زنجیرهبلوک در تجربهای جدید
با بروز زنجیرهبلوک، استفادههای مختلفی از آنها علاوه بر انتقال وجه و تراکنشهای نظیر به نظیر، در طول زمان در حال شکلگیری بود. از قراردادهای هوشمند و رأیگیری گرفته تا ردگیری در زنجیره تأمین. در ماه می ۲۰۱۴ (بهار ۱۳۹۴) یک کلیپ ویدئویی/ هنری در شبکه نِیمکوین عرضه و به نرخ چهار دلار به فروش رفت. طبق آنچه تا امروز میدانیم، این اولین تجربه از عرضه یک توکن غیرمثلی (انافتی) است. تفاوت این توکنها با دیگر توکنها در این است که در حالت عادی دو توکن از یک نوع با یکدیگر برابر و همارزش هستند اما توکنهای غیرمثلی مانند دو نقاشی از ونگوک با یکدیگر متفاوت هستند، هر چند که هر دو خالق یکسانی دارند.
در اواخر سال ۲۰۱۵ اولین پروژه انافتی عملیاتی شد اما استفاده از آنها تا سال ۲۰۱۷ که استاندارد ۷۲۱ برای تولید یک توکن یکتا در شبکه اتریوم منتشر شد، شناختهشده و همهگیر نبود. در این سال کریپتوپانکها، مجموعهای شامل ۱۰ هزار شخصیت کارتونی، کریپتوکیتیز، بازی ویدئویی شامل گربههای مجازی یکتا و برخی دیگر از پروژههای مشابه عملیاتی شدند تا شروعی برای فراگیری انافتیها رقم بزنند. این توکنها روزبهروز بیشتر میشوند و قیمت آنها بالاتر میرود. از این رو برخی از کارشناسان این موضوع را با حباب داتکام مقایسه کردهاند. این موضوعی است که آینده مشخص خواهد کرد.
معاملات این توکنها روزبهروز بیشتر شده و در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به یکی از معاملات پرطرفدار تبدیل شده است. بانکها به صورت متوالی معامله میشوند. در حال حاضر رکورد گرانترین پانک به شماره ۵۸۲۲ با قیمت ۸ هزار اتر (معادل ۲۴ میلیون دلار در زمان معامله) میرسد. اما بزرگترین معامله انافتی مربوط به توکن «همهروز: ۵۰۰۰ روز اول» است که حدود ۳۸.۵۰۰ اتر (معادل ۶۹ میلیون دلار در زمان معامله) به فروش رفت.
اما این پایان راه نیست
از زمانی که بیتکوین به ۱۰۰ دلار رسید، این سوال همیشه مطرح بوده که آیا بیشتر از این هم رشد میکند یا خیر؟ وقتی به هزار و حتی 10 هزار دلار هم رسید همین ابهام مطرح بود. یا آنکه آیا بیتکوین حباب قیمتی دارد یا خیر؟ وقتی از ۲۰ هزار دلار در اواخر سال ۲۰۱۷ به ۳ هزار دلار در اوایل سال ۲۰۱۹ رسد یا حتی زمانی که از ۷۰ هزار دلار به ۴۰ هزار دلار رسید، خیلیها این موضوع را به عنوان اثبات حباب قیمت بیتکوین مطرح کردند. اما تجربه نشان داد که نه این شد و نه آن. نه همیشه رو به بالا رفت و نه حباب قیمتی داشت. همین موضوع در مورد انافتی هم برقرار است. هنوز معلوم نیست که آینده انافتیها به چه صورت خواهد بود. آیا به اوج خود رسیده یا هنوز شروع یک مسیر است. شاید هم مانند برخی از فناوریها دوره خاصی دارد و بعد از آن رو به افول خواهد گذاشت.
اما آن چیزی که بدیهی است این است که «این پایان راه نیست». فناوری، به ویژه فناوری زنجیرهبلوک نشان داده که بستری مناسب برای خلق ایدههای جدید است؛ ایدههایی که بعضاً میتواند مشکلات بزرگی در دنیا را حل کند و یا حتی بستری برای سوداگری باشد. باید منتظر ماند تا دید ترکیب خلاقیت انسان و قدرت فناوری، چه آوردهای برایمان خواهد داشت.
منبع: